آدما معمولا از ضعف ها، شکست ها و ناتوانی هاشون کمتر می گن.ولی الان بحثم این نیست که چرا اینجوریه و بیاید از ضعف هامون بگیم و آی و وای و اینا.
میخوام اعتراف کنم
یکی از مهمترین چیزایی که در پایان دهه سوم زندگیم دارم میفهمم اینه که آدم باید حداقل خودش پیش خودش بپذیره یه عالمه ضعف داره. جالب ترین بخشش اینه که وقتی آدم از عمیق ترین ضعف های وجودش میگه، به طرز مضحکی احساس قدرت میکنه. انگار که رویین تن شده و خوب میدونه، دیگه دلیلی نداره برای ترس وجود نداره.
می خوام اعتراف کنم
من
زورم نرسید پادکستی که دیشب منتشر کردم رو درست کنم. (ترجیحا بهتره قبل از خوندن ادامه ی متن، پادکست رو گوش بدید)
راستش این بخش از نوشته هم یه مقدار فنی یه، هم میشه بدون خوندنش به ادامه ی یادداشت پرداخت. به خاطر همین جداش کردم تا راحت تر بتونید از روش عبور کنید.
عملا مهمترین سکانس اپیزود دوم، سکانس خونه ی ساراست و بسیار مهم بود که بار احساسی قصه در این سکانس به درستی ایجاد بشه. ولی راستش بنظر خودم (و البته نظر دوستانم) نیمه دوم اون سکانس زیادی بیرون می زنه و انگار کارکتر سعید و سارا زیادی شلوغش میکنن.
در صورتی که در ورژن ها اولی که از اپیزود دوم ساختم با وجود اینکه نیمه ی دوم سکانس خونه دقیقا همین بود و نیمه اول نیاز به بازبینی اساسی داشت، اما نیمه ی دوم سکانس عالی کار می کرد و همه رو میخکوب میکرد؟ الان چه اتفاقی افتاده که نیمه ی دوم سکانس اونجوری که باید کار نمی کنه؟
حالا قضیه چی بود؟ در ورژن های ابتدایی هرچند شوخی های نیمه اول سکانس خونه یخ و بی مزه از آب درامده بودن و اصلا به همین خاطر تغییر کردن. ولی یه چیزی در اون ها بود که الان در این ورژن نهایی که منتشر شده وجود نداره.
کازابلانکا مشهور ترین عاشقانه ی برگزیدگان اانجمن فیلم کوتاه ایران...
ما را در سایت برگزیدگان اانجمن فیلم کوتاه ایران دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7paradisod بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 12 تير 1401 ساعت: 23:03